گر يا كچل؟! مساله اين است!

ساخت وبلاگ
حتما مي دانيد كه در دنيا انواع و اقسام كرم وجود دارد. 1-بيشتر كرم ها اصولا موجوداتي كريه و منفور و حتي مخرب هستند. مثل كرم  ساقه خوار. كرم برنج. كرم درختان و ميوه ها مثل سيب و حتي كرم هاي معده و روده و غيره و ذالك 2-كرم هايي هم هستند كه اگرچه نامشان  كرم است اما مضر نبوده بلكه بسيار مفيد و ارزشمند هم هستند. مثل چي؟ مثل كرم ابريشم .مثل كرم هاي قرمز خاكي و باغچه. اخيرا در جهان شركت هايي وجود دارند  كه اين نوع كرم هارا پرورش داده  و خود و حتي فضولاتشان را به كشاورزان عرضه كرده و مي فروشند. حتما نام ورمي كمپوست را شنيده ايد.فضولات كرم هاي قرمز خاكي نوعي كود عالي و بيولوژيك است.اين نوع كرم ها بسيار آرام و بي آزار هستند. 3-بعضي كرم ها هم وجود دارند كه حضور فيزيكي ندارند و اصلا ديده نمي شوند. مثل كرم دندان . اين كه مي گويند دندان فلاني را كرم خورده دقيقا همان كرم نا ديدني است. اين كرم هم اثرات بسيار مخرب و هزينه بري از خود بجا مي گذارد. كرم مخرب و ناديدني ديگر همان كرمي است كه در نهاد بعضي از آدم ها لانه كرده است و مردم مي گويند فلاني كرم داره! اصولا وجود اين آدم هاي كرمو موجب فساد جامعه مي شود. كرم خود بيني. كرم دگر آزاري. كرم تحقير و مسخره كردن . كرم اعتياد. كرم وسواس. كرم نيش زدن. كرم خود نمايي كردن و قس عليهذا... گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 60 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

معمولا به پيله كرم ابريشم نوغان و به كساني كه در اين زمينه كار و فعاليت مي كنند نوغان دار مي گويند. يادمه در گذشته وقتي كه مدارس تعطيل و تابستان مي آمد سرو كله كرم ابريشم فروش ها هم در هر كوي و برزن پيدا مي شد و ما پسر بچه ها هم عاشقانه چند تايي مي خريديم و به صورت  ناقص پرورش مي داديم.حالا ميگم چرا ناقص! نميدونم شما تا چه مقدار در باره كرم ابريشم و يا كلا ابريشم خالص و خام اطلاعات داريد.ما هم آن زمان اطلاعات زيادي در اين زمينه نداشتيم. مثلا 5 عدد كرم سفيد ابريشم مي خريديم مثلا 5 ريال. دانه اي يك ريال. بعد يك  جعبه مقوايي مثل جعبه كفش يا جعبه شيريني پيدا مي كرديم. كف جعبه را پر از برگ تازه توت سفيد مي كرديم و اين كرم هارا ميذاشتيم روي برگها و جعبه را در كنجي قرار مي داديم.  اندازه كرم ها در زمان خريد به اندازه يك چوب كبريت بود. دقيقا مثل خود توت سفيد و قشنگ بودند. درست مثل قطارهاي شيك مترو كار ما اين بود كه هرروز مي بايست برگ هاي تازه توت سفيد در جعبه مي گذاشتيم و خورده برگهاي قبلي و فضولاتشان را بر مي داشتيم و محيط  زندگي شان را تميز نگه ميداشتيم. كار كرم ها كلا خوردن و خوردن و خوردن بود.از صبح تا شب با آرواره هاي تيزشان خرت و خرت برگهاي توت را مي خورند و روز به روز چاق تر و بزرگتر مي شوند. كل زندگي كرم هاي ابريشم حدود يك ماه است. بعد از اين كه چند روزي توت هارا خوردند ديگر گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 90 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

https://www.aparat.com/v/7bgGc/%D8%B1%D9%81%D8%AA_%D8%A2%D9%86_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1_%DA%A9%D9%88%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D8%A7_%D8%AE%D9%88%D8%AF_%D8%AA%D9%88_%D8%B1%D8%A7_%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87.%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%88%D9%86_%D8%B4%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86  با سلام و درود نميدونم اين شعر زيباي همايون شجريان را شنيدين يا نه؟ ولي خيلي زيباست گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 55 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

چندي پيش كتابي ديدم بنام :چرامردها گوش نمي دهند و زنها نمي توانند نقشه بخوانند؟اثر: باربارا و آلن بيز و ترجمه:ناهيد رشيد و نسرين گلدار. پيشنهاد مي كنم اگر دوست داشتين بگيرين و بخونين.بخصوص خواندنش به متاهلين  سفارش اكيد مي شود. مقدمه كتاب شروع زيبايي داشت لذا دلم نيومد براتون ننويسمش: "در يك بعد از ظهر گرم تابستاني، باب، همسرش سو و سه دختر نوجوانشان براي گردش و تفريح سوار بر اتوموبيل در امتداد ساحل مي راندند. باب پشت فرمان و سو كنار او در صندلي جلو نشسته بود و هر چند لحظه يك بار به عقب بر مي گشت تا در حرفهاي پرنشاط دختران سهيم شود. باب سرسام گرفته بود و با خودش فكر مي كرد اينها چطوري قادر هستند همه باهم حرف بزنند و حرف هاي يكديگررا هم بخوبي متوجه شوند؟!ديگر طاقتش طاق شده  و حتي مسر را هم گم كرده بود. ناگهان فرياد زد و گفت: لطفا همگي خفه شين!! سرسام گرفتم همه سكوت كردند. سو پرسيد: آخه واسه چي؟! باب با عصبانيت پاسخ داد: براي اين كه حواسمو پرت مي كنين و نمي تونم رانندگي كنم! سو ودخترها با حيرت به يكديگر نگاه كردند. بعد پچ پچ كنان گفتند: يعني چي؟ حزف زدن ما چه ربطي به رانندگي او داره؟ وقتي مردي وارد آرايشگاه مي شود فقط  و تنها يك هدف دارد. او مي خواهد موي سرش اصلاح شود. اما زن ها در آرايشگاه تنها به دنبال كوتاه كردن و يا رنگ كردن و پيچيدن موهاي خود نيستند. گاهي زن هايي كه هرگز يك گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 68 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

سلام و درود فراوان بر شما ميزان آمار نظرات وب  نشانگر مورد توجه واقع شدن و يا نشدن آن است.از بذل توجه دوستان در خصوص بعضي از پست هاي خاص ممنونم.اين بذل توجه قندك را بر آن داشت تا به برخي ديگر از نكات مهم آن كتاب بپردازد: مردان از اين كه يك زن قادر است به محض ورود به سالني پر جمعيت، بي درنگ در باره حاضران نظر بدهد تعجب مي كنند.  زنان نيز نمي توانند باور كنند كه مردان چقدر نسبت به دور و بر خود بي توجه اند! مردان از اين كه زني چراغ چشمك زن تمام شدن روغن ماشين را نمي بيند ولي مي تواند جورابي كثيف را ازفاصله 50 متري در گوشه تاريكي تشخيص دهد گيج مي شوند. زنان نيز از دست مردها چطور مي توانند  به راحتي و فقط با كمك آيينه بغل،يك اتوموبيل بزرگ را در جايي تنگ پارك كنند ولي چيزهاي ديگررا نمي بينند تعجب مي كنند . اگر زني هنگام رانندگي راهش را گم كند، به راحتي گوشه اي مي ايستد و از عابران سئوال مي كند.در حالي كه اين كار براي مرد علامت ضعف محسوب مي شود. اوساعتها دور خود مي چرخد و با خود مي گويد بالاخره پيداش مي كنم! تا اينجارا درست اومدم .اين پمپ ينزين را مي شناسم!!! مردان و زنان متفاوت از يكديگر تكامل يافته اند.آنها مجبور بودند كه متفاوت تكامل يابند. مردان در گذشته به شكار مي رفتند و زنان ميوه و محصول جمع آوري مي كردند. وظيفه مردان محافظت بود ووظيفه زنان نان و غذا پختن و نگهداري و تربيت  ب گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 56 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

زني بچه نوزادش را در خانه گذاشت و براي خريد از خانه خارج شد.گربه دست آموزي هم داشت.وقتي كه به خانه برگشت دم در گربه را با دهاني خونين يافت.درجا فكرش به جاهاي ناجوررفت.تصور كرد كه گربه به نوزاد حمله كرده است.چنان خشمگين شد كه با زدن لگدي بر سر گربه آن زبان بسته را هلاك كرد.سپس با عجله وارد خانه شد. واااااي خدايا چه مي ديد؟ به نظر شما چه اتفاقي رخ داده بود؟ ماري وارد اتاق شده بود و گربه با او جدال كرده و اورا كشته بود. پشيماني ديگر سودي نداشت قندك چند سالي بود كه وبلاگ نداشت(حالا دلايل و علتش چه بود بماند) ....تا اينكه يكي دوماه پيش به سراغ بعضي از آدرس هاي قديمي رفتم. بعضي هارا پيدا كردم . بعضي ها هم كلا از ياد و ذهنم رفته بودند.در ضمن با دوستان ديگري هم مثل شفتال عزيز.نازنين.نيلوفر و غيره آشنا شدم .واين دوستان از قندك خواستند كه وبلاگ بزند او هم لبيك گفت.بعد رفتم وبه يكي دونفري كه ازشان آدرس داشتم خبر دادم. اما واقعا آدرس يكي از قديمي ترين دوستانم (ساراي عزيز گمشده در كوير)را فراموش كرده بودم . حالا او چگونه و از كجا با خبر شده بود نميدانم اما خيال كرده بود من عمدا به او اطلاع نداده ام. درصورتي كه خداي من شاهد است كه اسم و آدرسش از ذهنم رفته بود. قصد و عمدي هم در كار نبود.امروز هم اسمش را سرچ كردم و پيدايش كردم. لذا  در همينجا از سوء تفاهم پيش آمده بشدت ناراحت هستم و از آن دو گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 71 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

با یه شکلات شروع شد....من یه شکلات گذاشتم تو دستش، اونم یه شکلات گذاشت تودست منمن بچه بودم.... اونم بچه بود، سرمو بالا کردم سرشو بالا گرفتدید که منو میشناسه ،خندیدمگفت: دوستیم؟ گفتم : دوستِ دوست!گفت: تا کجا ؟گفتم : دوستی که تــــــــــــــــــــا نداره!گفت: تا مرگ ، خندیدم گفتم: من که گفتم تا نداره!گفت: باشه تا پس از مرگ! گفتم: نه نه نه نه! تـــــــــا نداره!گفت: قبول تا اونجا که همه دوباره زنده میشن یعنی زندگی پس ازمرگ!بازم با هم دوستیم تا بهشت تا جهنم تا هرجا که باشه من و تو باهم دوستیمخندیدم گفتم : تو براش تا هر کجا که دلت میخواد یه تــــــــــــا بزار!اصلاً یه تا بکش از سر این دنیا تا اون دنیا اما من اصلا براش تا نمیزارمنگام کرد.... نگاش کردم ....باور نمی کرد!می دونستم اون میخواست دوستی ما حتماً تا داشته باشه!دوستی بدون تا رو نمی فهمید.گفت: بیا برای دوستیمون یه نشونه بذاریم. گفتم : باشه تو بذارگفت: شکلات!هربارکه همدیگرو می بینیم یه شکلات مال تو یکی مال من باشه؟گفتم: باشه.هر بار یه شکلات میذاشتم تو دستش اونم یه شکلات تو دست منباز همدیگرو نگاه می کردیم یعنی دوستیم، دوستِ دوست!من تندی شکلاتمو باز می کردم و میذاشتم توی دهنم و تند و تند میمکیدم.میگفت شکمو ، تو دوست شکموی منیو شکلاتشو میذاشت تو یه صندوقچه کوچولوی قشنگ.میگفتم بخورش، میگفت تموم میشه؛نمیخوام تموم بشه  مي خوام برا گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 85 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

https://www.aparat.com/v/uGRJ0/%D9%87%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D9%88_%D9%BE%D8%B1%D9%88%DB%8C%D9%86_%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%85%DB%8C_%28%D9%85%D8%AD%D8%AA%D8%B3%D8%A8_%D9%85%D8%B3%D8%AA%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D8%B1%D9%87_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%88_.......%29 مـحـتـسـب مـسـتـی بــه ره دیــد و ....گـریـبـانـش گرفـت! مـسـت گفت ای دوست: این پیراهن است افسار نیسـت!   گفت: مـستی! زان سبب افـتــان و خـیزان مـیروی! گفت: جـرم راه رفـتن نیست، ره هـمـوار نـیـسـت   گفت: مـی باید تــو را تــا خـانـه‌ی قــاضــی بـــرم گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌ شب بیدار نـیسـت!   گفت: نزدیک است والـی را سـرای، آنـجا شویـم! گفت: والـی از کـجـا در خـانـۀ خـَـمــار نـیـسـت؟!   گفت: تـا داروغـه را گوئیـم ؛ در مـسجـد بـخـواب گفت: مـسـجـد خـوابـگـاه مـردم بـدکــار نـیـسـت!   گفت: دیـنـاری بـده پنهــان و خود را وارهـان گفت: کار شـرع کار درهـم و دیـنــار نـیسـت   گفت: از بـهـر غـرامـت جـامه‌ات بـیـرون کـنـم گفت: پوسیدست جز نقشی ز پود و تـار نیسـت   گفت: آگـه نـیستی کـز سـر در افـتـادت کـلاه؟ گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عـار نیسـت   گفت: می بسیـار خوردی! زان چنین بيخود شــدی! گفت: ای بـیـهوده‌ گـو ؟حرف کم و بسیـار نـیـسـت!   گفت: بـایـد حــد زنـنـد هـشیــار مـردم ، مـسـت را گفت: هوشیـاری بـیار ! اینجا کـسی هـشـیـ گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 93 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

https://www.aparat.com/v/pRvk9 به بام قلعه ای، باز شکاری نمود از ماکیانی خواستگاری که من ز آلایش ایام پاکم ز تنهایی بسی اندوهناکم ز بالا صبحگاهی دیدمت روی پسند آمد مرا آن خلقت و خوی ...! چه زیبایی به هنگام چمیدن چه دانایی به وقت چینه چیدن ... چه حاصل زیستن در خار و خاشاک زدن منقار و جستن ریگ از خاک من از بازان خاص پادشاهم تمام روز در نخجیرگاهم بیا هم عهد و هم سوگند باشیم اگر آزاد و گر در بند باشیم تو فرزندان به زیر پر نشانی مرا چون پاسبان بر در نشانی! به روز عجز دست هم بگیریم چو گاه مرگ شد با هم بمیریم ... «ماکیان» که نماد پروین است، می داند این پیوند حاصلی جز پشیمانی و شاید کشتن و خون ریختن در بر نخواهد داشت ... . بگفتا مغز را مگذار در پوست نشد دشمن بدین افسانه ها دوست خرابی هاست در این سست بنیان به خون باید نوشت این عهد و پیمان مرا تا ضعف عادت شد، ترا زور نخواهد بود این پیوند مقدور ...! گر يا كچل؟! مساله اين است!...ادامه مطلب
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 51 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47

سلامي چو بوي خوش آشنايي

بر آن مردم ديده ي روشنايي

دوستان و عزيزان از گل بهترم سلام

سلام بر شما بهترينان كه همواره به ياد اين حقير سراپا تقصير بوديد و با وجود آشنايي كوتاهمان هرگز از يادم نبرديد. درود

گر يا كچل؟! مساله اين است!...
ما را در سایت گر يا كچل؟! مساله اين است! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saadat1336 بازدید : 60 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 9:47